جدول جو
جدول جو

معنی عمار حسنی - جستجوی لغت در جدول جو

عمار حسنی
(عَمْ ما رِ حَ سَ)
ابن برکات بن جعفر بن برکات بن ابی نمی حسنی. از اشراف و بزرگان و فحلای مکه بود. و در ادب دست داشت و شعر نیز می سرود. وی در سال 1069 ه. ق. درگذشت.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عُ رَ یِ حَ سَ)
ابن یحیی بن عمارۀ حسنی، مکنی به ابوطاهر. ادیب و شاعر و عالم به لغت عرب و به علم فرائض در قرن ششم هجری. او را دیوان شعری است. (معجم المؤلفین از عنوان الدرایۀ غبرینی ص 23)
لغت نامه دهخدا
(عَمْ ما رِ دُ)
ابن معاویۀ دهنی بجلی، مکنی به ابومعاویه. محدث بود. رجوع به ابومعاویه (عمار ابن...) شود. ابن الندیم در الفهرست آرد: ’عماربن معاویه الدهنی العبدی الکوفی از مشایخ شیعه و رواه حدیث از ائمه بود’. ابن عبدربه در العقد الفرید گوید که بنی دهن بن معاویه بن اسلم بن احمس که ساکن بجیله هستند از نسل عمار دهنی میباشند. رجوع به عقدالفرید ج 3 ص 338 شود. و دهار در دستورالاخوان آرد: دهن حیی است از یمن که عمار دهنی بدان منسوب است
لغت نامه دهخدا